سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یاد، کلید اُنس گرفتن است . [امام علی علیه السلام]

غمنامه






 






محمد ::: چهارشنبه 86/2/26::: ساعت 6:30 عصر

نگاهت چون عقاب/دلت چون دریا/دستت چون آتش گرم/صدایت چون

آوازپرنده......هیچ چیت مثل آدم نیست.


تواین زمونه....سیستم گرونه....همه میخان کانکت بشن اماچگونه....رفته

محبت....هک شده عادت....کجا بی اف....کجا جی اف....کجاست یه

همدم....گلی تو دنیا لوگین نمیشه....دنیارو سرکشی کنی ....پیدا

نمیشه....حالا وای وای وای




















                 



 




محمد ::: چهارشنبه 86/2/26::: ساعت 6:30 عصر

ازکسی که دوستش داری ساده دست نکش شاید دیگه هیچ کس رو مثل

اون دوست نداشته باشی از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبورنکن

چون شاید هیچ وقت هیچ کس تورو مثل اون دوست نداشته باشه



آرزوهایم زیر انبوهی از خاکستر هنوز نفس می کشند... هنوز شعله

ورند... نسیم مهربانی تو کی می وزد؟؟



اگه تورو خواستن اشتباهه ... اگه باتوبودن اشتباهه ... اگه عاشق توبودن

اشتباهه ... اگه واسه تومردن اشتباهه ... پس توبهترین و قشنگترین اشتباه

زندگی من هستی



یکی داشت یکی نداشت ،دریایی بود که اصلاآب نداشت ،روزی ماهیگیری

با توری که اصلا گره نداشت رفت به دریایی که اصلا ماهی نداشت

،ماهی گرفت که اصلا سر نداشت ،انداخت تو قایقی که اصلا ته نداشت و

رفت به ساحلی که اصلا شن و ماسه نداشت ،گر چه این داستان سرو ته

نداشت ،اما ارزش سر کار گذاشتن شمارو داشت.




محمد ::: چهارشنبه 86/2/26::: ساعت 6:30 عصر

نازنین 1000 مرتبه 900 جمله عاشقانه را در 800 جای مختلف به 700 زبان پیش 600

نفر مطرح کردم. 500 نفر از آنها 400 جمله را به 300 زبان در 200 برگ ترجه کردند. 100بار

 در 90 روز، روزی 80 دقیقه، 70 جمله را ،60 بار در50 ساعت ،40 مرتبه برایت گفتم

30تای آنها را آموختی پس از 20 دقیقه ،10 بار از تو 9 سوال کردم، 8 مرتبه به 7 سوال

مشکل من 60جواب دادی و در فاصله 5 روز ،روزی 4مرتبه ،تو را به 3 دریا دعوت کردم ،2

 ساعت از تو خواهش کردم تا 1 مرتبه به من بگویی: ((دوستت دارم))


میگن خدا ابر رو به گریه میندازه که گل بخنده پس هر وقت گریه کردی ناراحت نشو

چون یکی دیگه داره می خنده


اینو حتما بخون مردی که تنها باز مانده کشتی طوفان زده بود به جزیره ای خالی از

سکنه رسید هر روز به درگاه خدا دعا میکرد که نجات یابد بعد از سالی روزی که از

شکار بر گشت دید کلبه اش در آتش می سوزد ناراحت رو به آسمان کردو گفت خدایا

چگونه رازی شدی این کار را با من کنی مرد که دیگر نایی نداشت به خواب رفت وبا

صدای کشتی از خواب بیدار شد که برای نجات او آمده بودند از ایشان پرسید چگونه

مرا یافتید گفتند از علائمی که با دود میدادی


رمز عاشق بودن هر کس فقط این است: ساده بودن، ساده دیدن و ساده پذیرفتن.

پس ساده می‌گویم، ساده باور کن، خوشبختی‌ات آرزویم است




محمد ::: چهارشنبه 86/2/26::: ساعت 6:30 عصر

تو تنهایی قلبم یه شب نقش تو افتاد مثه این که خداوند تو و عشقو به

من داد تو دلتنگی دنیام باهات عشقو شناختم با این واژه خوشبخت

همه دنیامو ساختم همش کار دلم بود دلم خواست که فدات شم دلم

خواست که تو دنیا پریشون تو باشم دلم خواست بشم عاشق دلم

خواست چی شد مستی چشمات چی شد باده نوشم دیگه بی تو یه

رسوای پریشون شده خونه به دوشم هنوز عاشق و تنها یه میخونه

نشینم دیگه بی تو یه دیوونه ام و دیوونه ام و دیوونه ترینم همش کار دلم

بود دلم خواست که فدات شم دلم خواست که تو ....


بی تو هر شب غم تو به خلوت خودم میبردم خبری از تو نبود و لحظه ها

رو می شمردم وقتی شب سحر میشد به بیقراری خودمو به دست

گریه می سپردم گله و شکایتی از تو به لب نمی آوردم تو به یاد من ن

بودی اما من واست می مردم من تو رو از تو میخواستم که به عشقت

در دنیا رو به روی خود ببندم تو منو مثل یه بازیچه می خواستی که

واست گریه کنم واست بخندم اما من واست می مردم یه شبی بی تو

تو دفترچه قلبم اونجا که آخرعشق و سرگذشته زیر اسم خودمون

واست نوشتم راست میگی که اون گذشته ها گذشته.


قلبم گرفت ای نازنین نفس دیگه نفس نیست آه این زمین و سرزمین

واسم به جز قفس نیست تا کی بگم آه ای خدا مگه دل درد آشنام هر

چی کشیده بس نیست رنجی که دیده بس نیست یه جایگه قبله

حاجات بود یه جایگه جای مناجات بود صد جا دیگه جای دار مکافات بود

صد جا دیگه جای مجازات بود قلبم گرفت ای نازنین نفس دیگه نفس

نیست آه این زمین و سرزمین واسم به جز قفس نیست تو ای عزیزترین

کسم پشت و پناه من باش یه تکیه گاه مهربون رفیق راه من باش یه

جایگه قبله حاجات بود یه جایگه جای مناجات.



سر به روی شانه های مهربانت می گذارم عقده دل می گشایم گریه

بی اختیارم سر به روی شانه های مهربانت می گذارم عقده دل می

گشایم گریه بی اختیارم از غم نا مردمی ها بغض ها در سینه دارم

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم شانه هایت را

برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم بی تو بودن را برای با تو بودن

دوست دارم دوست دارم خالی از خودخواهی من, برتر از آلایش تو من تو

را بالاتر از من, برتر از من دوست دارم شانه هایت را برای گریه کردن

دوست دارم دوست دارم .




محمد ::: چهارشنبه 86/2/26::: ساعت 6:30 عصر

همیشه غمگین ترین و رنجورترین لحظات انسان توسط کسی ساخته می

شود که شیرین ترین و شاد ترین لحظات را برای او ساخته است


من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم: درعصرهای

انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن و وارد

کوچه پس کوچه های تنهایی شو! کلبه ی غریبی ام را پیدا کن،

کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام! درکلبه را باز

کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا

می یابی


ای کسانی که با چراغهای خاموش چت می کنید بدانید و آگاه باشید که

چراغ آفرینش بر شما خاموش خواهد شد و چه بختهایی را که از دست

نخواهید داد! آیه 24 از سوره ی اینترنت




محمد ::: چهارشنبه 86/2/26::: ساعت 6:30 عصر

 







محمد ::: چهارشنبه 86/2/26::: ساعت 6:30 عصر

دوست ندارم شمع باشم        دختران فوتم کنند

 

دوست دارم بنگ باشم        لوتیان دودم کنند


ازکسی که دوستش داری ساده دست نکش شاید دیگه هیچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی

از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبورنکن چون شاید هیچ وقت هیچ کس تورو مثل اون

دوست نداشته باشه


اگه کسی دوستت داشت لازم نیست بهت بگه دوست دارم . اون با گفتن جمله ی مواظب خودت

باش ثابت می کنه که دوستت داره ... پس مواظب خودت باش


می شه با ستاره بد شد از شب ترانه کوچید می شه از شاخه حسرت گل خرزهره غم چید! می

شه رو آفتابو خط زد عوضش نوشت از ابرا یا که زد آتیش غصه به تن نرم حریرا ! می شه آهُ

قطره قطره بریزی تو جام سینه بعدشم داد بزنی : های ! مستی دنیا همینه !! ولی من قبول ندارم

گریه آخر غزل نیست خنده هامونو خبر کن ! وقت ارسال مثل نیست – - که می گی : قصه همین

بود ! که : شکستن ته دنیاست ! آخرای سال عاشق از بهار گریه پیداست !! به خدا قصه مون این

نیست این نشستن ما رو له کرد هی شکستیم و نشستیم تا ب


از ابتدای غزل : انتها فروشی نیست ! بخوان و گوش بکن ! منتها ، فروشی نیست ! برای این

همه خفاش کور مادر زاد چه فرق می کند آئینه ها فروشی نیست که درد و عشق و شرف ،

شعرمایه های منند تو هر چه خرج کنی این سه تا فروشی نیست ! × کلاس درس ، ردیف ششم

… وَ حرف حساب : که عدل – حرف علیْ مرتضا – فروشی نیست … غزل به بیت ششم که

رسید شاعر … رفت کسی نبود بگوید : خدا فروشی نیست !! ×× … چه استکان قشنگی !

چقدر این ، آقا ؟! عزیز ! دست نزن ! … هی شما !! فروشی نیست !! ××× به جای اسم

خودش نقط



ای دوست دلت همیشه زندان من است آتشکده عشق تو از آن من است آن روز که لحظه وداع من

و توست آن شوم ترین لحظه پایان من است


روزی دروغ به حقیقت گفت : مــــیل داری با هم به دریـــا برویم و شنـــا کنیم ، حقیقــت ساده

لــوح پذیرفت و گول خورد . آن دو با هم به کنار ساحل رفتند ، وقتی به ساحل رسیدند حقیقت

لباسهایش را در آورد . دروغ حیلــــه گـــر لباسهای او را پوشید و رفت . از آن روز همیشه

حقیقت عــــریان و زشت است ، اما دروغ در لبــــــاس حقیقت با ظاهری زی


 




محمد ::: چهارشنبه 86/2/26::: ساعت 6:30 عصر

وقتی هستی نیستم , وقتی نیستی هستم , وقتی هستم نیستی, وقتی نیستم هستی ای همه ی نیست شده ی هستی من, هستی من نیست می شود وقتی تو نیستی




محمد ::: چهارشنبه 86/2/26::: ساعت 11:10 صبح

واسه شکستن یه دل فقط یه لحظه وقت می خوای...اما واسه اینکه از دلش در بیاری شاید هیچ وقت فرصت نداشته باشی ...




محمد ::: چهارشنبه 86/2/26::: ساعت 11:10 صبح

<      1   2   3   4   5      >
 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 12


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :7649
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<